معنی قدرت و توانایی

واژه پیشنهادی

قدرت و توانایی

تاواتا


کنایه از قدرت و توانایی

کار و کیا


توانایی

قدرت، یارا، یارایی

فرهنگ عمید

قدرت

توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن،
توانایی، نیرو،
سلطه، نفوذ فرمان،
* قدرت داشتن: (مصدر لازم) نیرو و توانایی داشتن،
* قدرت کردن: (مصدر لازم) قدرت و توانایی نشان دادن،
* قدرت نمودن: = * قدرت کردن


توانایی

نیرومندی، زورمندی، قدرت،

فرهنگ معین

توانایی

(~.) (حامص.) نیرومندی، قدرت.

فرهنگ فارسی هوشیار

توانایی

نیرومندی اقتدار قدرت.


قدرت کردن

(مصدر) قدرت نمودن نشان دادن قدرت و توانایی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

توانایی

استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع،
(متضاد) ناتوانی

معادل ابجد

قدرت و توانایی

1188

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری